طاهره ترسلی متولد کاشان هستم.
در تهران زندگی می کنم .
از کودکی علاقه به شعرو داستان داشتم .
محیطِ کاشان مثل الان نبود ان ها، با تمدن و فرهنگی که از قدیم داشتند نظرشان ا ین بود، که دختران باید ازدواج کنند و همه فقط با درس خواندن دختران مخالفت میکردند وعقیده ی ان ها، برای پسران فرق می کرد. برادرم در ان محیط بود که به درسش ادامه داد وتقریبا ده سالی است که به درجه پروفسوری رسیده است.
به خاطر احترام به پدر عزیزم، که از من می خواست که، ازدواجکنم به خانه ی بخت رفتم و به تهران امدم
از همسرم خواستم که در تهران به درسم ادامه بدهم او هم قول داد و روی قول خودش ایستاد.
فرزندان عزیزم، همه یکی پس ازدیگری به دنیا امدند.
و من مشغول درس و مدرسه و دبیرستان ان ها شدم. تا همه ی ان ها وارد دانشگاه شدند.
فرزندان عزیزم! که باعث افتخارمن هستند.
در این جا! از همسرم هم، تشکرمی کنمکه در تمام مراحل تحصیلم من را همراهی کرد.
سومین و اخرین فرزندم که وارد دانشگاه شدمن هم، به دنبال عشق و علاقه ی خودم برای کسب علم و دانش رفتم.
سال “۱۳۸۵” من ششم ابتدایی داشتم بعد از ده سال “۱۳۹۵” من داشتم از پایان نامهی ارشد خودم دفاع می کردم .
من در حال حاضر ارشد ادبیات فارسی دارم. دو تا از کتاب هایم به چاپ رسیده است.
(اندیشه در ایینه ی سخن)
یک کتاب علمی ادبی برای دانشجویانی که، پایان نامه ی ان ها تحلیل و نقد شعرمی باشد بسیار مفید است.
یک کتاب برای کودکان نوشتم
(شنزبه) یکی ازحکایت های کلیله و دمنه را برداشتم به نثر ساده برای کودکان در اورده ام.
یک کتاب گروهی هم، باشاعران و نویسندگان در تمام ایران است که به چاپ رسیده است و یک کتاب الکترونیکی، با دوستان گروه نویسندگی خلاق فکر کنم دو سال پیش بود که راه اندازی کردیم .
دوره کارشناسی، عضو هیئت تحریریه مجله علمی ادبی دانشگاه ازاد واحد تهران جنوب بودم.
شعرنو می سرایم در دانشگاه دو دفعه شعرم لوح تقدیر گرفت.
در حال حاضر، مشغول نوشتن یک رمان و مشغول نوشتن زندگینامه ی خودم هستم
اولین دفعه! در اینستاگرام با استاد کلانتری اشنا شدم و در کارگاه نویسندگی خلاق با مصاحبه قبول شدم.
و تا حالا دو دفعه نویسندگی خلاق، کارگاه پیرنگ نویسی ، کارگاه تولید محتوا ، کارگاه تولید نوشتن فکر کنم سه دفعه ، تمام کمپ های ایده پزی،
من از دوره دایناسور ها با کارگاه های استاد کلانتری بودم فکر کنم تا دوره اخرالزمان هم با کار گاه هایی که در اینده استاد خواهد زد خواهم بود.
۱۴۰۲/۶/۳۰