نوشته‌های من
نوشته‌های من

نیم نگاهی به پاییز

    °نیم نگاهی به پاییز: ازپنجره به بیرون نگاه کردم، چه نقاشی زیبایی! برگهای بعضی از درختان زرد، بعضی دیگر نارنجی، بعضی دیگر قرمز، بعضی

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

من یک مرد هستم.

من یک مرد هستم. باصدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم ! یعنی من کجا قرار است بروم فهمیدم امروز در سواحل ‌خلیج  فارس می‌خواهم قدم

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

گذشتٍ مادرانه

مهنازامروزاخرین امتحانش را داد مادر مهناز به او گفت‌:   _خوب خانم روانشناس خسته نباشی خیلی‌خوشحالم که دخترم، دردانشگاه، روانشناسی‌خوانده‌است. مهناز، البوم را برداشته بود

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

(صدای مادرم ) نام شعر

(صدای مادرم ) ” دلم پنجره‌ای می‌خواهد به باغ پاییزی و صدای خش خش‌‌ِ برگ‌ها، زیر قدم هایم دلم می رود به سال های‌خیلی دور،

ادامه مطلب »