نوشتههای من
(یک روز زیبا)
امروز هم روز خوبیست! مثل همه ی روز ها ، خورشید از ان بالا شروع به تابیدن کرده است یک تکه ابر جلو خورشید را
امروز هم روز خوبیست! مثل همه ی روز ها ، خورشید از ان بالا شروع به تابیدن کرده است یک تکه ابر جلو خورشید را
( عزرائیل مهربان ) امروزجناب عزرائیل به خانهی فریبا رفت! _سلام کرد فریبا جواب سلامش را داد. اشک از گوشهی چشم عزرائیل میچکید. فریبا گفت
نام شعر! (جاده) جاده مرامی خواند من کوله باری دارم از نگفته ها امشب سکوت با منست کجایند واژه ها امشب چراغی سونمیزندرفتندپروانه ها امشب
تا لب مرگ هم، قلم و کاغذ را از یک نویسنده نگیرید. شاید! یک دفعه یک مطلبی به یادش بیاید. و ارزو به دل از
اهل کاشانم روزگارم خوب است شهرِمن پر گل کوچه ها اباد خاطراتم شاد قصه های مادرم را یاد شب های پر
سلام خیلی خوشحالم که تونستم برای شما هم یک سایت شخصی راه اندازی کنم. حالا که سایت شخص خودت را داری به راحتی میتونی با